سه حلقه توسعه خرمشهر
دنیای اقتصاد : ماه گذشته همزمان با سالگرد آزادسازی خرمشهر، بسیاری از مسوولان در اظهارات و بیانیههایی، این روز تاریخی ملی را گرامی داشتند. وجه اشتراک این اظهارات و بیانیهها، مقاومت و ایستادگی است که بهعنوان نسخه آزادسازی خرمشهر معرفی شده است؛ الگویی که به باور برخی، بهعنوان یک فرهنگ، حتی در شرایط کنونی نیز میتواند مورد توجه قرار گرفته و ایران را در عرصههای مختلف ازجمله جنگ اقتصادی به پیروزی برساند. از سوی دیگر برخی کارشناسان بر این باورند که الگوی استقامت در آزادی خرمشهر علاوهبر آنکه بهعنوان یک فرهنگ باید در عرصههای کلان مورد توجه قرار گیرد، باید در عرصه خردتر، به پیشرفت این شهر نیز گره بخورد.
پژوهشهای میدانی از این شهر نشان میدهد که بسیاری از تنگناهای امروز خرمشهر، همچنان استمرار تنگناهای حاصل از جنگ ۸ ساله عراق علیه ایران و به ویژه ۱۸ ماه اشغال این شهر است. گرچه توسعه خرمشهر یکی از برنامههای دولتها طی سالیان پس از جنگ تحمیلی بوده ولی هنوز شاهد مشکلاتی هستیم که خسارات جنگ مسبب اصلی آن بوده است. استمرار این مشکلات اما ناشی از چیست؛ مشکلاتی که با وجود رویکردها و برنامههای توسعهای ازجمله اعلام خرمشهر بهعنوان منطقه آزاد، همچنان وجود دارد. مسائلی که مسوولان خوزستان و خرمشهر ازجمله نمایندگان مجلس همواره بر آن تاکید داشته و میپرسند خرمشهری که آزاد شد، چرا دیگر آباد نشد؟
توجه به این نکته لازم است که خرمشهر، پیش از جنگ از جایگاهی که امروز شهرهای معروف منطقه برخوردارند، برخوردار بوده و امروز نه تنها به جایگاه مطلوب نرسیده که با همان شرایط قبل نیز فاصله دارد. در سالهای پس از جنگ همواره مسوولان از ضرورت آباد شدن و بازسازی عمیق این شهر سخن گفتهاند، اما سوال این است که چرا این شهر با وجود مزیتهای متعددی که از گذشته تا به امروز دارد ازجمله موقعیت جغرافیایی استراتژیک، بازارهای همجوار، جایگاه مشخص در تولید ملی، دسترسی به آبهای آزاد و… با گذشت بیش از سه دهه از پایان جنگ، هنوز حتی از داشتن مولفههای حداقلی آبادانی محروم است؟
به این سوال میتوان در سه سطح نظری، کلان و خرد و محلی پاسخ داد
عدم انجام مطالعه آمایشی
از بعد نظری، عدم انجام مطالعه آمایشی بیشک یکی از دلایل عقب ماندن خرمشهر پس از جنگ است. واقعیت آن است که وضعیت خرمشهر بهعنوان یکی از شهرهای مهم استان خوزستان که در چند دهه قبل و با چشماندازهای آمایشی همان زمان، به یک بندرگاه بزرگ تبدیل شد، در اثر جنگ ۸ ساله دگرگون شد. از این رو مطالعه آمایشی جدید برای این شهر ازجمله نیازهای ضروری بوده و است که نادیده انگاشته شده و تا امروز صورت نگرفته است.
فقدان استراتژی مشخص برای بازسازی
از سوی دیگر، این شهر مهم که جنگ آن را به ویرانه تبدیل کرد، نیازمند بازسازی ویژه بود؛ موضوعی که گرچه به آن توجه شد اما روند بازسازی خرمشهر نشان میدهد که این بازسازی، فاقد استراتژی مشخص و راهکارهای استراتژیک مربوط به آن بوده است. آنچنان که از خرمشهر بازسازی شده امروز پیدا است، بازسازی از دیدگاه تصمیمگیران از یکسو و بازسازی صورت گرفته در این شهر از سوی دیگر، تنها بر ساخت و ساز فیزیکی استوار بوده است. بهعبارتی دیگر، روند موجود بازسازی تنها به تعریف پروژههایی محدود شده که هماهنگی منطقی با یکدیگر ندارند و برنامه توسعهای با هدف احیای شهر را ارائه نمیدهند.
ریسکناپذیری دولت در عملیات زیربنایی
با این همه در بعد کلان، نمیتوان اتخاذ سیاست احتیاط امنیتی از جانب تصمیمگیران کلان که به ریسکناپذیری دولت در عملیات زیربنایی منجر شده را نادیده گرفت؛ معضلی که خود در ریسکناپذیری بخش غیردولتی تاثیری بسزا داشته است. گرچه با تعریف خرمشهر بهعنوان منطقه آزاد تا حدی این احتیاط برداشته شد اما پژوهشی که در میانه دهه ۸۰ انجام شد، بر این ملاحظه تاکید دارد.
نبود نظارت
همچنین بسنده کردن به تخصیص اعتبار، بدون استفاده از دو اهرم مهم مدیریتی و نظارتی برای پیشبرد کار بازسازی و تضمین عملیاتی، یکی دیگر از عواملی است که به استمرار تنگناها و مشکلات خرمشهر پس از جنگ منجر شده است. در مجموع خرمشهر بهدلیل استمرار تصمیمات خرد، کوتاهمدت، روزمره و غیراستراتژیک، هنوز هم با مشکلات متعددی روبهرو است. البته آنچه گفته شد، همه موانع توسعهای خرمشهر و همچنین همه علل و عوامل استمرار مشکلات در این شهر نیست؛ بلکه تنها عوامل کلان این موضوع است. در بررسی علل توفیق نیافتن بازسازی خرمشهر و توسعه آن، علاوهبر علل کلان موضوع، باید به عوامل خرد آن نیز توجه کرد.
موانع خُرد
در حوزه محلی نیز در سالهای پس از جنگ تحمیلی، این شهر فاقد مدیریت هماهنگ برای هدایت و نظارت بر دستگاههای اجرایی بوده که بازسازی و توسعه را بر عهده داشتند. در واقع ناکارآمدی مدیریت محلی خود مانعی بر سر بازسازی درست و توسعه شهر بوده است. بر این اساس بهنظر میرسد مشکل کلیدی خرمشهر، نه تخصیص اعتبار مالی بلکه عدم تمرکز فکری مدیریتی است
از سوی دیگر، آتش جنگ توسعه مهمترین مزیت اقتصادی خرمشهر یعنی بندر این شهر را متوقف کرد و این موضوع در عمل به تجهیز و توسعه هرچه سریعتر بندرعباس انجامید و این بندر جانشین بندر خرمشهر بهعنوان بندر اصلی وارداتی کشور شد. باوجود آغاز حیات مجدد بندر خرمشهر از سال ۱۳۷۲ و نیز با در نظر گرفتن بهرهمندی آن از معافیت وارداتی ۲۰ درصدی، خرمشهر همچنان بندری فرعی قلمداد میشود. این در حالی است که خرمشهر پیش از آسیبهای جنگی، به اعتبار داشتن بندر و حجم توان تخلیه کالاهای وارداتی، از جایگاه و موقعیت نسبی در اقتصاد ملی برخوردار بود و از مجاری اصلی اتصال اقتصاد داخلی به اقتصاد جهانی به حساب میآمد؛ اما امروز آنگونه که باید، آن توانمندی احیا نشده است.
همه این عوامل دست به دست هم دادهاند تا خرمشهر ۳۷ سال پس از آزادی از چنگ رژیم بعث، هنوز با مشکل آب شرب بهداشتی و سیستم فاضلاب، بیکاری پردامنه، مشکلات متعدد در حوزه کشاورزی و صنعت و… مواجه باشد. خرمشهر در استانی قرار داردکه براساس گزارش سازمان مدیریت خوزستان، نرخ بیکاریاش دو درصد بالاتر از میانگین نرخ بیکاری کشور است. پرواضح است که گرامی داشتن خرمشهر، نباید تنها به سوم خردادماه و بیان خاطرات روزهای جنگ محدود شود بلکه ضرورت دارد برای پاسداشت حماسه این شهر و مردمانش در دوران جنگ، علاوهبر بازسازی و رفع مشکلاتی که از زمان جنگ باقی مانده، زمینه ایفای نقش فعال در اقتصاد کشور برای خرمشهر فراهم شود.